عثمان بن عیسی بلطیبَلَطی، تاج الدین ابوالفتح عثمان بن عیسی بن منصور، نحوی ، شاعر و ادیب عرب در قرن ششم میباشد. فهرست مندرجات۲ - اساتید ۳ - پیوستن به دستگاه ایوبیان ۴ - عزیمت به مصر ۴.۱ - تبحر در علوم نحو و عروض ۴.۲ - مقام استادی در قاهره ۵ - دوستان ۶ - دوستی عمادالدین با بلطی ۷ - خصوصیات فردی ۸ - قصیده بلطی ۹ - روش شعری ۱۰ - تلفیق مکتب کوفه و بصره ۱۰.۱ - وفات ۱۱ - آثار بلطی ۱۱.۱ - کتب علمی ۱۱.۲ - اشعار ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - معرفی اجمالیعثمان بن عیسی بلطی، به گفته خودش، اصلاً از شهر بَلَط (یا بَلَد) [۱]
قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۴۴، قاهره/ بیروت، ۴۰۶ق/۹۸۶م.
نزدیک مَوصِل [۲]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۱.
[۳]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۶، قاهره، ۹۵۱م.
بوده و سه روز مانده به آخر رمضان ۵۲۴ در شهر موصل ، در قبیله بنی مایِدَه به دنیا آمده است. [۴]
عمادالدین کاتب، قسم شعراءالشام، ج۲، ص۳۸۵، دمشق ۱۳۷۸.
[۵]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۵، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
[۶]
ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، ج۱، ص۵۰، حیدرآباددکن، ۳۳۰ق.
ازینرو تذکره نویسان معاصرش، نسبت او را بَلَطی [۷]
عمادالدین کاتب، قسم شعراءالشام، ج۲، ص۳۸۵، دمشق ۱۳۷۸.
[۸]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۷۲۱، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ، ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۹]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۱، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
و بعضی نیز بُلَیْطی نوشتهاند. [۱۰]
ابن حجر عسقـلانی، لسان المیـزان، ج۴، ص۱۵۰، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
[۱۱]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۲۱۲، بیروت ۱۹۸۰.
با توجه به وضع زندگی (رجوع کنید به ادامه مقاله) بعید نیست که وی را بر سبیل تهکّم و او («بُلَیْطی») به تصغیر خوانده باشند. نام نیای او را هیجون نیز آوردهاند. [۱۲]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۶، قاهره، ۹۵۱م.
از دوران کودکی و تحصیلات وی اطلاع دقیقی در دست نیست. ۲ - اساتیدبلطی علوم ادبی را در زادگاه خود فرا گرفت. استادان او عبارت بودند از: ابوالفرج عبدالله بن اسعد بن علی ، معروف به ابن الدَّهّان (۵۲۲ ـ ۵۸۱) فقیه و شاعر ؛ ابومحمد سعید بن مبارک بن الدَّهّان (۴۹۴ـ ۵۶۹) نحوی شاعر؛ حسن معلم و ابونزار. او سپس به دمشق رفت و از محضر درس زَبَدانی بهرهمند شد. اما نام ملکالنحاة ابونزار د ۶۸ق، ابن دهان د ۶۹ق و ابن حکیم عراقی د ۶۷ق را در برخی منابع به عنوان استادان وی یاد کردهاند. [۱۳]
غسانی، ملک اشرف، العسجد المسبوک، به کوشش شاکر محمود عبدالمنعم، ج۱، ص۷۹، بیروت/بغداد، ۳۹۵ق/۹۷۵م.
[۱۴]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، حوادث ۹۱ -۰۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، ج۱، ص۹۶، بیروت، ۴۱۷ق/۹۹۷م.
[۱۵]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۲.
بهرهمندی بلطی از دو استاد نخست کاملاً از نظر تاریخی معقول مینماید؛ زیرا میدانیم ابندهان ه م از ۴۴ق به موصل رفت و تا پایان عمر در همانجا ماند و نیز ابونزار ه م هم مدتی بعد رو به موصل آورد و تا ۴۹ق در آنجا زیست. [۱۶]
بهجت اثری، محمد، حاشیه بر خریدة القصر ج۱، ص۰، نک: هم، عمادالدین کاتب.
اما سبب و تاریخ انتقال بلطی از موصل به شام که ابنحکیم عراقی در آنجا مقام داشت، بر ما روشن نیست. احتمال میرود که وی در اثنای اقامت در دمشق نزد ابن حکیم به تحصیل پرداخته باشد [۱۷]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۵، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
چه، غسانی [۱۸]
غسانی، ملک اشرف، العسجد المسبوک، به کوشش شاکر محمود عبدالمنعم، ج۱، ص۷۹، بیروت/بغداد، ۳۹۵ق/۹۷۵م.
به نقل روايت بلطى از ابنحكيم اشاره كرده است.۳ - پیوستن به دستگاه ایوبیانآشنایی بلطی با عمادالدین کاتب کهبیشک پس از ۶۲ق و تصدی دیوان انشاء دمشق بود، [۱۹]
عمادالدین کاتب، محمد، مقدمه بر «البرق الشامی»، همراه سنا البرق الشامیِ بنداری، به کوشش رمضان ششن، ج۱، ص۲ -۳، بیروت، ۹۷۱م.
[۲۰]
عمادالدین کاتب، محمد، مقدمه بر «البرق الشامی»، همراه سنا البرق الشامیِ بنداری، به کوشش رمضان ششن، ج۱، ص۵، بیروت، ۹۷۱م.
خود سبب پیوستن وی به قاضی فاضل و دستگاه ایوبیان شد.۴ - عزیمت به مصرعمادالدین عزیمت بلطی به مصر را همزمان با فتح مصر و آغاز حکومت صلاحالدین بر آندیار، یعنی ۶۴ق دانسته است. [۲۱]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۵، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
[۲۲]
ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۴۲.
اعتبار این ادیب نحوی چنانبود که صلاحالدین او را به عنوان استاد نحو و قرائت در جامع مصر گمارد و مقرری ماهانهای برایش تعیین کرد. [۲۳]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۵، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
[۲۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۲.
۴.۱ - تبحر در علوم نحو و عروضقفطی که خود بلطی را در مصر دیده است، از تبحر وی در علوم نحو و عروض و توجه شاگردان به او حکایت میکند. [۲۵]
قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۴۵، قاهره/ بیروت، ۴۰۶ق/۹۸۶م.
[۲۶]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۴.
۴.۲ - مقام استادی در قاهرهپس از تسلط صلاح الدین ایّوبی بر مصر در ۵۶۷، به قاهره رفت و به دستور صلاح الدین، به استادی نحو و علوم قرائت قرآن و روایت حدیث در جامع عتیق قاهره منصوب شد و تا پایان عمر به تعلیم مشغول بود و مقرری دریافت میکرد. [۲۷]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۱، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۲۸]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۳۸۵ـ۳۹۱، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۲۹]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱، ص۱۴۲، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۳۰]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بُغیة الوُعاة فی طبقات اللّغویین والنّحاة، ج۲، ص۱۳۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵.
۵ - دوستانصلاح الدین، قاضی فاضل عبدالرحیم عسقلانی (۵۲۹ ـ ۵۹۶) را به وزارت کل مصر و عمادالدین کاتب اصفهانی (۵۱۹ ـ ۵۹۷) را به نیابت او برگزید و این هر سه دانشمند پیوسته دوستی خود را با هم حفظ میکردند. ۶ - دوستی عمادالدین با بلطیملاقات عمادالدین نیز با بلطی در ربیعالآخر ۷۲/اکتبر ۱۷۶ در مصر، و نیز اشعاری که بلطی در مدح قاضی فاضل سروده، گواه دوستی میان آنان است. [۳۱]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۵-۸۷، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
[۳۲]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۹ -۹۱، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
[۳۳]
ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، به کوشش ابوسعود افندی، ج۱، ص۴۳، قاهره، ۲۸۷ق.
[۳۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۷-۵۱.
[۳۵]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۵۳.
۷ - خصوصیات فردییاقوت به نقل از شریف ادریسی که نزد بلطی درس خوانده، سیمای ظاهری او را که به کلی از عامه مصریان متفاوت بود، وصف کرده است. [۳۶]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۳-۴۴.
او در بذلهگویی بیپروا بود و در بادهنوشی افراط میکرد، با اینحال، او را مردی گوشهنشین و منزوی نیز دانستهاند. [۳۷]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۲.
[۳۸]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۲۴- ۴۶.
[۳۹]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۶، قاهره، ۹۵۱م.
[۴۰]
ابن شاکر، محمد،فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۷، قاهره، ۹۵۱م.
گویا وی هرگز همسری برنگزید، زیرا در مصر آوازهخوانی را با آگاهی و گواهی شاهدان عادل به عنوان وارث خویش معرفی کرد. [۴۱]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶.
شاید سبب این گوشهنشینی را بتوان مرگ حامیان قدرتمندی چون صلاحالدین د ۸۹ق، عمادالدین کاتبد ۹۷ق و قاضی فاضل د ۹۶ق دانست. گوشهنشینی لاجرم به گمنامی انجامید، چندان که شاگردش شریف ادریسی گفته است تا روز پس از مرگ هم کسی از وفاتش آگاه نشد. [۴۲]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۲.
۸ - قصیده بلطییاقوت ضمن بر شمردن آثار بلطی، [۴۳]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶-۴۷.
قطعه ۲ بیتی او را که صنعت لزوم مالایلزم در آن به کار رفته، نقل کرده، و افزوده است که میتوان قافیههای آن را به چند اعراب خواند. [۴۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۵۸- ۶۶.
[۴۵]
ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، ج۱، ص۵۰-۵۱، حیدرآباددکن، ۳۳۰ق.
حدود نیم قرن بعد سیوطی همان قصیده را در ۵ بیت همراه با شرح آن نقل کرده، و آن را به سبب چند گونگی اعراب، به نقل از خود بلطی القصیدة الحرباویة خوانده است. [۴۶]
سیوطی، الاشباه والنظائر فی النحو، ص۶۳- ۶۸، حیدرآباددکن، ۳۶۱ق.
از آن پس این نام بر قصیده باقی ماند. [۴۷]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۳۳۷.
۹ - روش شعریبلطی مانند بیشتر شاعران زمان خود، سخت در پی آرایههای لفظی مرسوم و تکراری و تقلیدی بود و همین لفظپردازیها کار او را در گزینش واژگان شعری، به خصوص قوافی به تنگنا میکشانید، چندان که شعر او چه از نظر مضامین و چه از نظر ساخت واژگانی از هرگونه ارزش هنری تهی گردید. [۴۸]
عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، ج۱، ص۸۹-۹۱، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م.
۱۰ - تلفیق مکتب کوفه و بصرهدر کار نحو نیز تنها میدانیم که بلطی به تلفیق دو مکتب کوفه و بصره گرایش داشت. [۴۹]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۴.
۱۰.۱ - وفاتبلطی در اواخر صفر ۵۹۹، در هفتاد و پنج سالگی در قاهره وفات یافت، و پس از سه روز مردم از مرگ او باخبر شدند. [۵۰]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۱، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
[۵۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بُغیة الوُعاة فی طبقات اللّغویین والنّحاة، ج۲، ص۱۳۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵.
[۵۲]
ابن حجر عسقـلانی، لسان المیـزان، ج۴، ص۱۵۰، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
۱۱ - آثار بلطیتنها اثر برجای مانده از بلطی القصیدة الحرباویة یا میمیه است که نبهان آن را بر پایه نسخه ظاهریه، در مجله مجمع اللغة العربیة دمشق ۳۹۲ق/۹۷۲م به چاپ رسانیده است. علاوه بر این، شرحی از این قصیده در کتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری میشود. [۵۳]
آستان قدس ف، فهرست، ج۱، ص۵۳.
آثار یافت نشده: اخبار المتنبی؛ [۵۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶.
اختصارالاغانی، که قفطی همانجا آن را نیکوترین اختصار دانسته است؛ التصحیف و التحریف؛ تعلیل العبادات؛ [۵۵]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۷.
السیر فیالنحو؛ [۵۶]
غزی، محمد، دیوانالاسلام، به کوشش سید کسروی حسن، ج۱، ص۵۵، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۰م.
العروض الصغیر؛ [۵۷]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶.
العروض الکبیر، که ظاهراً ابن شاکر همانجا آن را دیده بوده است؛ [۵۸]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶.
زیدان نیز به بخشی از کتاب بلطی در عروض اشاره میکند که در کتابخانه دانشگاه آکسفرد نگاهداری میشود، [۵۹]
زیدان، جرجی، المؤلفات الکاملة، ج۴، ص۹۷، بیروت، دارالجیل.
اما در هیچیک از فهارس نشانی از آن به دست نیامد؛ العظات الموقظات؛ علم اشکال الخط؛ المستزاد علی المستجاد من فعلات الاجواد؛ [۶۰]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶-۴۷.
المدخر، یا المفخر للمفتخر فی علم البدیع؛ [۶۱]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۵۳.
النیر المنیر فی العربیة. [۶۲]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۲، ص۴۶.
[۶۳]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۷، قاهره، ۹۵۱م.
عثمان بن عیسی بلطی در علوم ادبی، بویژه نحو و عروض و لغت استاد بود و در نحو به هر دو مکتب کوفی و بصری تسلط داشت و آن دو مکتب را در هم میآمیخت. [۶۴]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۴، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۱.۱ - کتب علمیاز آثار اوست: کتاب العروض الکبیر؛ کتاب العروض الصغیر؛ کتاب العِظَات الموقظات؛ کتاب النِّیر فی العربیة؛ کتاب اخبار المتنبّی؛ کتاب المُستَزاد علی المُستَجاد مِنْ فَعَلاتِ الاجواد؛ کتاب علم أَشکال الخطّ؛ کتاب التّصحیف و التّحریف؛ و کتاب تَعلیِل العبادات. [۶۵]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۶ـ۱۴۷، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۱.۲ - اشعاراز او اشعاری باقیمانده که در قالب قصیده در مدح عبدالرحیم عسقلانی ، یا ترکیب بند ، و غزل است و اشعاری نیز به طنز و هجا دارد. گزیدهای از اشعار او را عمادالدین کاتب [۶۶]
عمادالدین کاتب، قسم شعراءالشام، ج۲، ص۳۸۵، دمشق ۱۳۷۸.
و یاقوت حموی [۶۷]
یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۲، ص۱۴۷ـ۱۶۷، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
نقل کردهاند.از همین نمونههای اشعار او، تسلط وی بر زبان و شعر عرب معلوم است. سبک او مصنوع و متکلف است و او به آرایشهای لفظی و نوآوری در وزن و قافیه و آهنگ بیش از ابداع در معانی لطیف توجه داشته است. ۱۲ - فهرست منابع• ابن حجر عسقـلانی، لسان المیـزان، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱. • خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۰. • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بُغیة الوُعاة فی طبقات اللّغویین والنّحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، مصر ۱۳۸۴/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵. • عمادالدین کاتب، قسم شعراءالشام، دمشق ۱۳۷۸. • یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۴۰۰/۱۹۸۰. • یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ، ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. • عمادالدین کاتب، قسم شعراءالشام، دمشق ۱۳۷۸؛ • آستان قدس ف، فهرست. • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. • ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباددکن، ۳۳۰ق. • ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۹۵۱م. • ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین، به کوشش ابوسعود افندی، قاهره، ۲۸۷ق. • بغدادی، هدیه. • بهجت اثری، محمد، حاشیه بر خریدة القصر نک: هم، عمادالدین کاتب. • حاجی خلیفه، کشف الظنون. • ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، حوادث ۹۱ -۰۰ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۴۱۷ق/۹۹۷م. • زیدان، جرجی، المؤلفات الکاملة، بیروت، دارالجیل. • سیوطی، الاشباه والنظائر فی النحو، حیدرآباددکن، ۳۶۱ق. • عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، ج، به کوشش محمد بهجت اثری، بغداد، ۳۹۶ق /۹۷۶م، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، ۳۷۸ق/۹۵۹م. • عمادالدین کاتب، محمد، مقدمه بر «البرق الشامی»، همراه سنا البرق الشامیِ بنداری، به کوشش رمضان ششن، بیروت، ۹۷۱م. • غزی، محمد، دیوانالاسلام، به کوشش سید کسروی حسن، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۰م. • غسانی، ملک اشرف، العسجد المسبوک، به کوشش شاکر محمود عبدالمنعم، بیروت/بغداد، ۳۹۵ق/۹۷۵م. • قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره/ بیروت، ۴۰۶ق/۹۸۶م. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عثمان بن عیسی بلطی»، شماره۱۷۱۰. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلطی»، ج۱۲، ص۵۰۳۲. |